خفتن جای

لغت نامه دهخدا

خفتن جای. [ خ ُ ت َ ] ( اِ مرکب ) خوابگاه. بستر. فراش. ( ناظم الاطباء ): عطن ؛ خفتن جای اشتر نزدیک آب. ( محمودبن عمر ربنجنی ). || شبستان. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

خوابگاه بستر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال ارمنی فال ارمنی فال قهوه فال قهوه فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی