خر تنبلی

لغت نامه دهخدا

خرتنبلی. [ خ َ تَم ْ ب َ ] ( حامص مرکب ) عمل خرتنبل. عمل تنبل. عمل کاهل. ( یادداشت بخط مؤلف ) :
شاعران از هر طرف در نزد تو شعر آورند
من بصدر تو خموش این است از خرتنبلی.سوزنی.

فرهنگ فارسی

عمل خر تنبل عمل تنبل
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال اعداد فال اعداد فال کارت فال کارت فال ای چینگ فال ای چینگ