جاوید کردن

لغت نامه دهخدا

جاوید کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) تأبید. ( دهار ). تخلید. ( زمخشری ). اخلاد. ( ترجمان القرآن ). ابدی ساختن. مخلد کردن. رجوع به جاوید و ترکیبات آن شود.

فرهنگ فارسی

تایید
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم