تیرک زدن

لغت نامه دهخدا

تیرک زدن. [ رَ زَ دَ ] ( مص مرکب ) بالا آمدن آبله های دیگ جوشان.( ناظم الاطباء ). || جاری شدن خون از زخم. ( از غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( بهار عجم ) :
ز خونی که تیرک زد از فرقگاه
یلان را برافروخت پرّ کلاه.هاتفی ( از آنندراج ).|| درد کردن. ( بهار عجم ) ( آنندراج ).

فرهنگ معین

(رَ. زَ دَ ) (مص ل . ) جهیدن آب یا مایعی دیگر از سوراخی ریز.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - جهیدن آب یا مایعی دیگر از سوراخی باریک . ۲ - تیر کشیدن .
بالا آمدن آبله های دیگ جوشان جاری شدن خون از زخم

ویکی واژه

جهیدن آب یا مایعی دیگر از سوراخی ریز.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال امروز فال امروز فال تاروت فال تاروت فال اعداد فال اعداد فال تماس فال تماس