ترسناکی کردن

لغت نامه دهخدا

ترسناکی کردن. [ ت َ کی ک َدَ ] ( مص مرکب ) وحشت کردن. بیمناک شدن :
بدرگاه من پای خاکی کنی
ز جوشیدنم ترسناکی کنی.نظامی.

فرهنگ فارسی

وحشت کردن بیمناک شدن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشقی فال عشقی فال لنورماند فال لنورماند فال شمع فال شمع فال آرزو فال آرزو