تب استخوانی. [ ت َ ب ِ اُ ت ُ خا ] ( ترکیب وصفی ،اِ مرکب ) تب دق. ( بهار عجم ) ( آنندراج ) ( فرهنگ نظام )( ناظم الاطباء ). تب لازم. ( فرهنگ نظام ). در عرف هند آنرا هدجر خوانند. ( بهار عجم ) ( آنندراج ) : تب حاسدان استخوانی شده ست گل سردمهران خزانی شده ست.نورالدین ظهوری ( از بهار عجم ).رجوع به تب و دیگر ترکیب های آن شود.