بی هنر شدن

لغت نامه دهخدا

بی هنر شدن. [ هَُ ن َ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) بی مایه و بی کمالات و فضایل و مزایای علمی و عملی گشتن :
گر او بی هنر شد هم از پشت ماست
دل ما بر آن راستی بر گواست.فردوسی.

فرهنگ فارسی

بی مایه و بی کمالات و فضایل و مزایای علمی و عملی گشتن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم