بی شاخ و دم

لغت نامه دهخدا

بی شاخ و دم. [ خ ُ دُ ] ( ص مرکب ) ( از: بی + شاخ + و + دم ) صفتی غول را یا مردی ضخم اندام و بیقواره را. || که شاخ و دم ندارد. رجوع به غول بی شاخ و دم شود.

فرهنگ فارسی

صفتی غول را یا مردی ضخم اندام و بیقواره را ٠ یا که شاخ و دم ندارد ٠
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم