بصد رنگ شدن

لغت نامه دهخدا

بصد رنگ شدن. [ ب ِ ص َ رَ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) متغیر شدن. بسبب خجلت و انفعال. مترادف رنگ دادن و رنگ گرفتن. ( از آنندراج ) :
تنها نشد از لعل توعناب بصد رنگ
در جام و سبو گشت می ناب بصد رنگ سالک یزدی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

متغیر شدن بسبب خجلت و انفعال مترادف رنگ دادن و رنگ گرفتن ٠
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال سنجش فال سنجش فال پی ام سی فال پی ام سی فال چای فال چای فال راز فال راز