بشار کردن

لغت نامه دهخدا

بشار کردن.[ ب َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) سیم کوفت کردن. سیم کفت کردن.طلاکوب کردن :
آراسته بتان بهارند گلبنان
با صدره های نیلی و حمری خمارها
صد گوشوار زرین در گوش هریکی
گوهر بشار کرده بدان گوشوارها.لامعی جرجانی.هنوز پیشرو روسیان بطوع نکرد
رکاب او را نیکو بدست خویش بشار.فرخی.و رجوع به بشار شود.

فرهنگ فارسی

سیم کوفت سیم کفت . طلا کوب .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم