الاباضیه بین الفرق الاسلامیه

دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] الإباضیة بین الفرق الإسلامیة ، تألیف علی یحیی معمر، کتابی است دو جلدی به زبان عربی با موضوع کلام اسلامی. نویسنده در این اثر، با اتخاذ موضعی پلورالیستی، در پی شرح و توضیح درباره فرقه اباضیه و پرده‎برداری از اشتباهات یا غرض‎ورزی‎های دیگران در گزارش از معتقدات یا ائمه این فرقه است. وی در این راستا از آرای قدما، معاصرین، مستشرقین و خود گروندگان به این مذهب، بهره می‎برد.
کتاب، دو جلد دارد. جلد اول آن دارای تقدیمیه، سخنان علما در تأیید اباضیه، مقدمه و محتوای مطالب در سه باب است و جلد دوم در ادامه محتوای مطالب کتاب، سه باب دارد (مجموع کتاب، محتوای مطالب را در شش باب، ارائه کرده است) و یک خاتمه. برخی منابعی که نویسنده از آنها استفاده کرده، بعد از قرآن کریم، عبارتند از: تیسیر التفسیر محمد طفیش، تفسیر القرآن العظیم اسماعیل بن کثیر، مجمع البیان طبرسی، الفرق بین الفرق عبدالقادر بغدادی، مقالات الإسلامیین ابوالحسن اشعری، تاریخ المذاهب الإسلامیة محمد ابوزهره، تاریخ فلسفة الإسلام فی القارة الإفریقیة یحیی هویدی، مقدمة دیوان أبی‎بکر الستالی از عزالدین تنوخی، الخوارج و الشیعة یولیوس فلهاوزن به ترجمه عبدالرحمن بدوی، الدولة العربیة نویسنده سابق به ترجمه ابوریده و....
نویسنده، کتاب را با یک تقدیمیه با عنوان «یا أخی فی الله» شروع می‎کند؛ تأکید او در این قسمت بر این است که هیچ‎کدام از فرقه‎های متعدد اسلامی بر دیگری برتری ندارد و در هر فرقه‎ای اتقیای برره و اشقیای فجره و سیاهی‎ لشکر وجود دارند. در واقع او در پی گسترش نگاهی پلورالیستی میان مذاهب است. وی می‎گوید: آنچه در گرایش به یک مذهب مهم است، معرفت و تعارف و اعتراف است که با معرفت، هر شخصی مستمسک دیگران را فهم می‎کند و با تعارف در سلوک و انجام امور اجتماعی مشترک می‎شوند و با اعتراف، هریک از مذاهب، مسلک دیگر مذاهب را قبول می‎کند و به آنان همان‎قدر حق می‎دهد که به خودش؛ زیرا صاحبان مذاهب، مجتهد هستند و مجتهد ممکن است مُصیب باشد یا مُخطئ.
او در ادامه کلماتی از عزالدین تنوخی، مصطفی شکعه، محمد احمد ابوزهره، مبرد، یحیی هویدی، ابواسحاق طفیش و بیوض ابراهیم عمر در تأیید اباضیه و اباضیون می‎آورد.
علی یحیی معمر، به تبعیت از برخی، آنچه درباره فرق اسلامی نوشته شده را «مقالات» می‎نامد و اکثر نوشته‎ها در این زمینه را حاصل اغراض سیاسی می‎داند. وی، مؤید این نظرش را شواهدی می‎داند که در کتاب‎های «مقالات» وجود دارد.
ظاهرا انگیزه او از نوشتن این کتاب، ارائه تصویری واضح از فرقه اباضیه و رفع اعوجاج‎های حاصل از گزارش‎های دیگران است. به نظر او، اکثر کسانی که به‎عنوان ائمه فرق، معرفی شده‎اند و اقوالی در قضایا به آنان نسبت داده شده، مردمی عوام یا شبیه به عوام هستند که صاحب زبان‎های تیز یا شمشیرهای برنده‎ یا اراده‎های قوی و برای حاکمان خطرناک بوده‎اند. بااین‎حال، اقوال شاذی به آنها نسبت داده شده که فکر جهمور را در آن زمان به خودش مشغول می‎کرده است. با این وضعیت جای تأمل دارد که آیا آنان سخن حقی را بر زبان رانده‎اند یا آلت دست قدرت‎های سیاسی بوده‎اند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم