دانشنامه اسلامی
کتاب، دو جلد دارد. جلد اول آن دارای تقدیمیه، سخنان علما در تأیید اباضیه، مقدمه و محتوای مطالب در سه باب است و جلد دوم در ادامه محتوای مطالب کتاب، سه باب دارد (مجموع کتاب، محتوای مطالب را در شش باب، ارائه کرده است) و یک خاتمه. برخی منابعی که نویسنده از آنها استفاده کرده، بعد از قرآن کریم، عبارتند از: تیسیر التفسیر محمد طفیش، تفسیر القرآن العظیم اسماعیل بن کثیر، مجمع البیان طبرسی، الفرق بین الفرق عبدالقادر بغدادی، مقالات الإسلامیین ابوالحسن اشعری، تاریخ المذاهب الإسلامیة محمد ابوزهره، تاریخ فلسفة الإسلام فی القارة الإفریقیة یحیی هویدی، مقدمة دیوان أبیبکر الستالی از عزالدین تنوخی، الخوارج و الشیعة یولیوس فلهاوزن به ترجمه عبدالرحمن بدوی، الدولة العربیة نویسنده سابق به ترجمه ابوریده و....
نویسنده، کتاب را با یک تقدیمیه با عنوان «یا أخی فی الله» شروع میکند؛ تأکید او در این قسمت بر این است که هیچکدام از فرقههای متعدد اسلامی بر دیگری برتری ندارد و در هر فرقهای اتقیای برره و اشقیای فجره و سیاهی لشکر وجود دارند. در واقع او در پی گسترش نگاهی پلورالیستی میان مذاهب است. وی میگوید: آنچه در گرایش به یک مذهب مهم است، معرفت و تعارف و اعتراف است که با معرفت، هر شخصی مستمسک دیگران را فهم میکند و با تعارف در سلوک و انجام امور اجتماعی مشترک میشوند و با اعتراف، هریک از مذاهب، مسلک دیگر مذاهب را قبول میکند و به آنان همانقدر حق میدهد که به خودش؛ زیرا صاحبان مذاهب، مجتهد هستند و مجتهد ممکن است مُصیب باشد یا مُخطئ.
او در ادامه کلماتی از عزالدین تنوخی، مصطفی شکعه، محمد احمد ابوزهره، مبرد، یحیی هویدی، ابواسحاق طفیش و بیوض ابراهیم عمر در تأیید اباضیه و اباضیون میآورد.
علی یحیی معمر، به تبعیت از برخی، آنچه درباره فرق اسلامی نوشته شده را «مقالات» مینامد و اکثر نوشتهها در این زمینه را حاصل اغراض سیاسی میداند. وی، مؤید این نظرش را شواهدی میداند که در کتابهای «مقالات» وجود دارد.
ظاهرا انگیزه او از نوشتن این کتاب، ارائه تصویری واضح از فرقه اباضیه و رفع اعوجاجهای حاصل از گزارشهای دیگران است. به نظر او، اکثر کسانی که بهعنوان ائمه فرق، معرفی شدهاند و اقوالی در قضایا به آنان نسبت داده شده، مردمی عوام یا شبیه به عوام هستند که صاحب زبانهای تیز یا شمشیرهای برنده یا ارادههای قوی و برای حاکمان خطرناک بودهاند. بااینحال، اقوال شاذی به آنها نسبت داده شده که فکر جهمور را در آن زمان به خودش مشغول میکرده است. با این وضعیت جای تأمل دارد که آیا آنان سخن حقی را بر زبان راندهاند یا آلت دست قدرتهای سیاسی بودهاند.