اعضای بدن انسان در قران

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اعضای بدن انسان در قرآن. ۱. رگ: « وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ » و ما از رگ گردنش به او نزدیکتریم. ۲. ریش: « لا تَأْخُذْ بِلِحْیَتِی » ریش مرا مگیر. ۳. موی پیشانی: «ناصیهٍ کاذبهٍ خاطئهٍ» (همان) موی پیشانی دروغزن گناه پیشه را . ۴. چشم: « وَ الْعَیْنَ بِالْعَیْنِ » و چشم در برابر چشم. ۵. بینی: « وَ الْأَنْفَ بِالْأَنْفِ " و بینی در برابر بینی . ۶. گوش: « وَ الْأُذُنَ بِالْأُذُنِ " و گوش در برابر گوش. ۷. زبان و لب: « وَ لِساناً وَ شَفَتَیْنِ " و یک زبان و دو لب. ۸. دندان: « وَ السِّنَّ بِالسِّنِّ " و دندان دربرابر دندان. ۹. چانه: « إِنَّا جَعَلْنا فِی أَعْناقِهِمْ أَغْلالاً فَهِیَ إِلَی الْأَذْقانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ » ما درگردنهای آنان غلهایی قرار دادیم که تا چانه ها ادامه دارد و سرهای آنان را به بالا داشته است. ۱۰. گردن: « وَ کُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِی عُنُقِهِ» وهرانسانی،اعمالش رابرگردنش آویخته ایم. ۱۱. رحم: « أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَیْهِ أَرْحامُ الْأُنْثَیَیْنِ » یا آنچه شکم ماده ها در برگرفته؟ ۱۲. روده: « وَ سُقُوا ماءً حَمِیماً فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُمْ » و آبی جوشان به خوردشان داده می شود (تا) روده هایشان را از هم فروپاشد. ۱۳. پوست: « کُلَّما نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْناهُمْ جُلُوداً » هر گاه پوستهای تنشان (در آن) بریان گردد (و بسوزد) پوستهای دیگری به جای آن قرار می دهیم. ۱۴. حنجره: « إِذِ الْقُلُوبُ لَدَی الْحَناجِرِ » آنگاه که جانها به گلو گاه می رسد. ۱۵. خون: « نُسْقِیکُمْ مِمَّا فِی بُطُونِهِ مِنْ بَیْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَبَناً خالِصاً سائِغاً لِلشَّارِبِینَ » ازدرون شکم آنها، از میان غذاهای هضم شده و خون، شیرخالص وگوارا به شما می نوشانیم. ۱۶. سر: « فَتَأْکُلُ الطَّیْرُ مِنْ رَأْسِهِ» و پرندگان از سر او می خورند. ۱۷. گوشت: « ثُمَّ نَکْسُوها لَحْماً » و گوشت بر آن می پوشانیم. ۱۸. پا: « أَ لَهُمْ أَرْجُلٌ یَمْشُونَ بِها » آیا (آنها حداقل همانند خود شما) پاهای دارند که با آن راه بروند؟) ۱۹. دست : « أَمْ لَهُمْ أَیْدٍ یَبْطِشُونَ بِها » یا دستهایی دارند که با آن چیزی بگیرند (و کاری انجام دهند؟) ۲۰. انگشت: « جَعَلُوا أَصابِعَهُمْ فِی آذانِهِمْ » انگشتان خویش را در گوشهایشان قرار داده. ۲۱. دهان: « وَ لا لِ‏آبائِهِمْ کَبُرَتْ کَلِمَهً تَخْرُجُ مِنْ أَفْواهِهِمْ » و نه پدرانشان سخن بزرگی را دهانشان خارج می شود. ۲۲. شکم: « وَ اللَّهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ » و خداوند شما را از شکم مادرانتان خارج نمود. ۲۳. حلقوم: « فَلَوْ لا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ » پس چرا هنگامی که جان به گلوگاه می رسد (توانایی بازگرداندن آن را ندارید؟) ۲۴. استخوان: « أَ یَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ » آیا انسان می پندارد که هرگز استخوانهای او را جمع نخواهیم کرد؟ ۲۵. صورت: « فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ » پس بشوئید صورتهای خود را. ۲۶. مفصل: « وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَی الْکَعْبَیْنِ » و پاهای خود را تا مفصل(برامدگی پشت پا) مسح کنید. ۲۷. پشت: « یَخْرُجُ مِنْ بَیْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرائِبِ » از میان صلب پدر و سینه مادر بیرون آمده است. ۲۸. تن: « فَالْیَوْمَ نُنَجِّیکَ بِبَدَنِکَ » پس ما امروز بدنت را به ساحل نجات می رسانیم. ۲۹. سرانگشت: « وَ اضْرِبُوا مِنْهُمْ کُلَّ بَنانٍ » تا همه انگشتشان قطع کنید. ۳۰. عورت: « لِیُرِیَهُما سَوْآتِهِما » و قبایح آنان را در نظر انسان پدید آورد. ۳۱. سینه: « أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ » ای رسول گرامی آیا تو را شرح صدر عطا نکردیم. ۳۲. پاره گوشت: « فَخَلَقْنَا الْمُضْغَهَ عِظاماً » آن گوشت پاره را استخوان پوشانیدیم. ۳۳. رگ: « وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ » از رگ گردن به او نزدیکتریم. ۳۴. شاه رگ: « ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتِینَ » و شاه رگ او را قطع می کردیم. ۳۵. بازو: « قالَ سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِأَخِیکَ » به همدستی برادرت هارون بازوریت را قوی گردانیم.
۱. ↑ ق / ۱۶۲. ↑ طه / ۹۴۳. ↑ علق / ۱۶۴. ↑ مائده / ۴۵۵. ↑ مائده / ۴۵۶. ↑ مائده / ۴۵۷. ↑ بلد / ۹۸. ↑ مائده / ۴۵۹. ↑ یس / ۸۱۰. ↑ اسرا / ۱۳۱۱. ↑ انعام / ۱۴۳۱۲. ↑ محمد / ۱۵۱۳. ↑ نساء / ۵۶۱۴. ↑ غافر / ۱۸۱۵. ↑ نحل / ۶۶۱۶. ↑ یوسف / ۴۱۱۷. ↑ بقره / ۲۵۹۱۸. ↑ اعراف / ۱۹۵۱۹. ↑ اعراف / ۱۹۵۲۰. ↑ نوح / ۷۲۱. ↑ کهف / ۵۲۲. ↑ نحل / ۷۸۲۳. ↑ واقعه / ۸۳۲۴. ↑ قیامت / ۳۲۵. ↑ مائده / ۶۲۶. ↑ مائده / ۶۲۷. ↑ طارق / ۷۲۸. ↑ یونس / ۹۲۲۹. ↑ انفال / ۱۲۰۳۰. ↑ اعراف / ۷۳۱. ↑ شرح / ۱۳۲. ↑ مؤمنون / ۱۴۳۳. ↑ ق / ۱۶۳۴. ↑ حاقه / ۴۶۳۵. ↑ قصص / ۳۵
منبع
سایت اندیشه قم
...
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اعداد فال اعداد فال چوب فال چوب فال تک نیت فال تک نیت فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی