اطلاق شدن

لغت نامه دهخدا

اطلاق شدن. [ اِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) استعمال شدن. مثال : حیوان بر انسان هم اطلاق شود. ( از فرهنگ نظام ).اطلاق شدن کلمه بر چیزی ( بصورت مجهول )؛ استعمال شدن و دلالت کردن آن بر مفهومی. ( از اقرب الموارد ). || اطلاق شدن بر؛ افتادن بر. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

استعمال شدن . مثال : حیوان بر انسان هم اطلاق شود . اطلاق شدن کلمه بر چیزی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چوب فال چوب فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال آرزو فال آرزو فال چای فال چای