اسایش طلب

لغت نامه دهخدا

( آسایش طلب ) آسایش طلب. [ ی ِ طَ ل َ ] ( نف مرکب ) آسایش جوی.

فرهنگ فارسی

( آسایش طلب ) ( اسم ) آنکه آسایش طلبد آنکه فراغت و کاهلی دوست دارد آسایش جو آسایش طلب .
آسایش جوی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم