دانشنامه اسلامی
در راستای تلاش حکام مستبد اموی در زدودن نام پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) از ماذنه ها و کاستن از قداست و عظمت آن بزرگوار جعل حدیث به عنوان حربه ای کارآمد، در مقیاس وسیعی به کار گرفته شد؛ این احادیث مجعول در سرتاسر سیره نبوی (صلی الله علیه و آله وسلّم) با حجم بسیار زیاد وارد شده، به طوری که بسیاری از این احادیث مجعول که امروزه به عنوان مشهورات سیره نبوی (صلی الله علیه و آله وسلّم) به خصوص در لسان اهل سنت شناخته می شود، بسیاری از احادیث صحیح و مسلم تاریخی را کنار زده از شهرت انداخته اند. از جمله مواضعی که در آن احادیث مجعول به وفور داخل گردیده است، جریان ازدواج پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) با خدیجه (سلام الله علیهم) و وقایع پیرامون آن است. در این مقاله سعی شده بر اساس عقل و نقل از دیدگاهی متفاوت با آن چه که ادعای شهرت شده، به موضوع ازدواج پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) و خدیجه پرداخته شود.
سبب ازدواج با پیامبر
در سبب این ازدواج گفته شده که خدیجه (سلام الله علیهم) دختر خویلد بن اسد زنی بازرگان، توانگر و صاحب جاه و شرف بود. او مردان را برای تجارت اجیر می کرد یا برای آن ها نصیبی از سود خود مقرر می نمود. (مضاربه). چون خدیجه (سلام الله علیهم) اوصاف امانتداری و راستگویی و مکارم اخلاق پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) را شنید نزد آن حضرت فرستاد و به او پیشنهاد داد که با مال و کالای وی به شام سفر کند و بهره ی بیشتر و بهتر از سایرین دریافت نماید. خدیجه (سلام الله علیهم) غلام خود میسره را نیز در این سفر با حضرت (صلی الله علیه و آله وسلّم) همراه نمود. در بازگشت از این سفر تجاری، میسره بانوی خود را از وقایع و اتفاقات سفر آگاه نمود. خدیجه (سلام الله علیهم) که زنی شریف و خردمند و با تدبیر بود برای حضرت (صلی الله علیه و آله وسلّم) پیغام فرستاد و گفت: «ای پسر عمو من خواهان ازدواج با تو هستم چرا که خویشاوند منی و در بین خاندانت بزرگوار، امانتدار، خوش خلق و راستگویی» و به روایتی دیگر دوست خود نفیسه بنت منبه (منیه) را نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) فرستاد تا در این رابطه با محمد (صلی الله علیه و آله وسلّم) گفتگو کند. نفیسه نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) آمد و از علت ازدواج نکردن ایشان جویا شد حضرت (صلی الله علیه و آله وسلّم) پاسخ دادند: «چیزی ندارم که با آن ازدواج کنم» نفیسه گفت: «اگر این مانع بر طرف گردد و از تو دعوت شود با کسی که در زیبایی و مال و شرف همتای توست با او ازدواج می کنی؟» حضرت پرسید: «او کیست؟» گفت: «خدیجه (سلام الله علیهم)». خدیجه (سلام الله علیهم) از لحاظ نسب در رده های میانی قریش و از لحاظ مجد و شرف و ثروت والاترین زن قریش به شمار می آمد از این رو تمام مردان قریش در آرزوی آن بودند که بتوانند با او ازدواج کنند پس خواستگاری ها کرده و حاضر شده بودند مهریه های سنگین بپردازند.
خواستگاری از خدیجه
چون پیغمبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) از این پیشنهاد آگاه شد با خویشان و اعمام خود مشورت نموده آن گاه به اتفاق ابوطالب و چند تن از اعمام خود نزد ورقة بن نوفل پسر عموی خدیجه (سلام الله علیهم) رفتند و ایشان را از او خواستگاری نمودند.
← سخنان حضرت ابوطالب
...