ابن هندو علی بن حسین

دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] ابوالفرج علی بن حسین بن هندو، کاتب و شاعر طبرستانی
ابن هندو نام چند تن از کاتبان، شاعران و ادیبان ایرانی نژاد سده های 4 و 5 قمری است. زندگینامه دو تن از آنان (ابن هندو و پدرش) چنان به هم آمیخته است که تفکیک یکی از دیگری دشوار می نماید. منابع ما در موارد بسیار، روایات مربوط به علی را به پدرش حسین نسبت داده اند و یا روایات مربوط به حسین را ذیل نام علی نهاده اند. این خاندان، احتمالاً همه منسوب به خاندان شیعی مذهب آل هندو بوده و موطن اصلی نیاکان آنان هندوجان (هندیجان کنونی)، از روستاهای پیرامون قم، بوده است و کلمه هندو در نام و نسبشان نشانه تبار هندی آنان نیست.
«ابوالفرج علی بن حسین بن هندو» کاتب ادیب و شاعر مشهوری بود. ظاهرا زادگاه و محل نشو و نمای وی، طبرستان بوده است. یاقوت دو بیت شعر از سروده های وی را در شکایت از اهل ری نقل کرده که می تواند بر اقامت او در آن شهر، در کودکی یا نوجوانی، دلالت داشته باشد. وی در نیشابور دانشهای یونانی و متون فلسفی را نزد ابوالحسن وائلی یا عامری (د183ق) و سپس دانش پزشکی را نزد ابن خمار فراگرفت.
از زندگانی اجتماعی و درباری او آگاهی های پراکنده و ناقصی به ما رسیده است که پیوند آن ها به یکدیگر آسان نمی نماید. از آنجا که خاندان وی در ری منزلتی داشته و نیاکان او همه از کارگزاران سلطان بوده اند، می توان حدس زد که وی دانش های مقدماتی لازم برای تصدی مشاغل دیوانی، از جمله علوم ادبی و فن ترسل و نگارش را به خوبی آموخته بود و چنین به نظر می رسد که همه عمر خود را در دیوان های آل بویه و آل زیار گذرانیده باشد. وی همچنین از کاتبان سیده خاتون (419ق) بیوه فخر الدوله دیلمی بوده که ابتدا به بهانه خردسالی فرزندش مجد الدوله سررشته امور مملکت را به دست گرفته و بعدها نیز در واقع، او بود که به جای مجد الدوله حکومت می کرد.
ابن هندو در روزگار وزارت فخر الملک ابوغالب بن خلف (401-407ق) وزیر بهاء الدوله و سلطان الدوله به بغداد سفر کرد و او را ستود. وی گویا پیش از 400ق به دربار فرمانروایان زیاری گرگان، از جمله قابوس بن وشمگیر پیوسته است. وی پس از قدرت یافتن فلک المعالی منوچهر بن قابوس، او را به قصیده ای شیوا مدح گفت، ولی منوچهر که از شعر و ادب عرب بهره ای نداشت، چیزی از آن اشعار در نیافت و شاعر را صله ای نبخشید. ابن هندو نیز با قطعه شعر دیگری او را هجو کرد و سپس از بیم جان، به نیشابور گریخت.
به روایت ابن اسفندیار ، هنگامی که مردم با سید ابوطالب یحیی بن حسین، امام زیدیه (421ق1030/م) بیعت کردند، ابن هندو اشعاری در این باب سرود و محلی این اشعار را نشانه تحولی در اندیشه ابن هندو پنداشته است. روایت دیگری از ابن اسفندیار حاکی از آن است که ابوالفرج علی بن حسین بن هندو در عهد شرف المعالی انوشیروان که در 423ق1032/م وارث تاج و تخت شد، منشور قضای آمل را به خط بسیار خوش نوشت. بجز این روایت، اطلاع دیگری از ابن هندو در نیمه دوم عمر وی در دست نیست و احتمالا همین بی اطلاعی موجب پیدایش اقوال متناقضی درباره محل و تاریخ وفات او شده است چندانکه هیچ تاریخ دقیقی در این باب نمی توان عرضه کرد. چه بسا که پس از همان سال های 410 و 420ق که در برخی منابع، سال مرگ وی ذکر شده، وی بار دیگر به طبرستان بازگشته و جاه مقامی یافته و چنانکه در روایت دیگری از ابن اسفندیار آمده، سرانجام در استرآباد وفات یافته و در منزلی که ملک شخصی او بوده، به خاک سپرده شده باشد و با این ترتیب، حتی صحت تاریخ 455ق نیز که در نامه دانشوران آمده، هرچند ماخذ آن برای ما شناخته نیست، چندان بعید نخواهد بود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم