ابن غز

لغت نامه دهخدا

ابن غز. [ اِ ن ُ غ ُ ] ( اِخ ) یکی از ترکان غز :
نان و آش و شیر آن هر هفت بز
خورد آن بوقحط عوج ابن غز.مولوی.و رجوع به عوج بن عوق شود.

فرهنگ فارسی

یکی از ترکان غز
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال تک نیت فال تک نیت فال فنجان فال فنجان فال تماس فال تماس