ابسنگ

لغت نامه دهخدا

( آبسنگ ) آبسنگ. [ س َ ] ( اِ مرکب ) آبزن.

فرهنگ عمید

( آب سنگ ) = آبزن

فرهنگ فارسی

( آبسنگ ) ( اسم ) آبزن آبسنج آبشنگ .
آبزن

فرهنگستان زبان و ادب

آبسنگ
{reef} [اقیانوس شناسی، جغرافیا، زمین شناسی] نوار یا باریکه ای از صخره یا ماسه یا مرجان یا سازه های دست ساز در نزدیکی سطح آب یا برآمده از آن

دانشنامه آزاد فارسی

آبسنگ. آبْسنگ (reef)
پشته سنگی یا ماسه ای در آب های کم عمق دریا که معمولا از بقایای مرجان ها ساخته می شود و به آن آبسنگ مرجانی می گویند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم