اب لیمو

لغت نامه دهخدا

( آب لیمو ) آب لیمو. [ ب ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آبی که از فشردن لیموی ترش حاصل کنند :
آرزویی که ترا هست به آب لیمو
شرح آن راست نیاید به هزاران طومار.بسحاق اطعمه.

فرهنگ معین

( آب لیمو ) [ فا - سنس . ] (اِمر. ) آبی که از فشردن لیمو ترش به دست می آید.

فرهنگ عمید

( آب لیمو ) آبی که از فشردن لیموی ترش می گیرند.

فرهنگ فارسی

( آب لیمو ) ( اسم ) آبی که از فشردن لیموی ترش ) گیرند عصار. لیمو .
آبی که از فشردن لیمو ترش حاصل کنند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال تاروت فال تاروت فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال احساس فال احساس