فراخ پیشانی

لغت نامه دهخدا

فراخ پیشانی. [ ف َ ] ( ص مرکب ) اجبه. اجله. ( منتهی الارب ). آنکه پیشانی وی فراخ و پهن بود. آنکه پیشانی پهن و گشاد دارد. ( یادداشت بخط مؤلف ) : عثمان مردی بود سفیدروی و... و فراخ پیشانی شهلاچشم... ( ترجمه تاریخ طبری ). رجوع به فراخ شود.

فرهنگ عمید

ویژگی آن که پیشانی پهن و گشاده دارد.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه پیشانی وی فراخ و پهن بود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال تک نیت فال تک نیت فال پی ام سی فال پی ام سی