لغت نامه دهخدا
غلبون. [ غ َ ] ( اِخ ) ابن حسن بن غلبون ، مکنی به ابوعقال. او متصوف و عالم به حدیث و ادب بود. شعر نیز میسرود. وی از اهل قیروان است. به مشرق رفت و در مکه استقرار یافت و از ملازمین حرم گردید و اخبار وی بسیار است. او به سال 291هَ. ق. =904 م. درگذشت. ( از اعلام زرکلی ج 2 ص 760 ).