صورت نوعیه

لغت نامه دهخدا

صورت نوعیه. [ رَ ت ِ ن َ / نُو عی ی َ / ی ِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به صورت نوعی شود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] وقتی ما به جسم خارجی نظر می کنیم، آن را داری دو بعد می بینیم: بعدی از جسم که حامل قوه است، ماده، و بعدی که حامل فعلیت است، صورت نامیده می شود که ماده به ماده اولی و ماده ثانیه و صورت نیز به صورت جسمیه و صورت نوعیه تقسیم می شود. صورت جسمیه فعلیت عمومی است که همه اجسام دارند و صورت نوعیه چیزی است که اختصاص به شیئی خاص دارد و شیئیت آن شیء به صورت نوعیه آن است.
صورت نوعیه واژه ای مرکب از "صورت" و "نوع" می باشد.
معنای لغوی و اصطلای صورت
"صورت" در لغت به معنای شکل و قیافه است و در اصطلاح فلاسفه چیزی را گویند که منشأ همه آثار در شیء است.
معنای لغوی و اصطلای نوع
"نوع" در لغت به معنای صنف و گروه است و در اصطلاح فلاسفه و منطق دانان، چیزی است که شامل همه اجزاء ماهیت شیء (جنس و فصل) باشد. مثلاً حقیقت حیوان ناطق را که "انسان" است نوع می نامند. صورت نوعیه در اصطلاح فلاسفه در مثال فوق، همان صورت انسانیت و انسان بودن است.
ماده و صورت؛ تشکیل دهنده جسم
...
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال حافظ فال حافظ فال ای چینگ فال ای چینگ فال انبیا فال انبیا