شیزی

لغت نامه دهخدا

شیزی. ( اِ ) ( شاید از جوز و گوز ) نامی است که قدما به پیرو دهند. چوب گردو که از آن کاسه می ساختند و به چربی سیاه می کردند. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به پیرو شود.
شیزی. [ زا ] ( ع اِ ) شیز. چوبی سیاه درخشان که از آن طبق می سازند. ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). به معانی شیز است. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به شیز شود. || آبنوس. ( ناظم الاطباء ) ( مهذب الاسماء ) ( از آنندراج ). || درخت گردکان. ( ناظم الاطباء ). چوب جوز. ( آنندراج ). رجوع به شیز شود.
شیزی. ( اِخ ) نام ناحیه ای به آذربایجان. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

آبنوس یا درخت گردکان چوب جوز
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال راز فال راز فال عشقی فال عشقی فال تاروت فال تاروت فال کارت فال کارت