لغت نامه دهخدا
- شلپ شلپ کردن ؛ فروافکندن چیزها پیاپی در آب و پراکندن به اطراف یا زدن کف دست بر آب و پراکندن آب به هر سو.
|| آوای سیلی که بر صورت کسی زنند. شرپ. || آوای بوسیدن. ( فرهنگ فارسی معین ).
- شلپ شلپ بوسیدن ؛ پشت سر هم و با صدا بوسیدن. ( فرهنگ فارسی معین ).