سگاوند. [ س َ وَ ] ( اِخ ) نام کوهی است نزدیک سیستان و معرب آن سجاوند است و شجاوند هم آمده است. ( از آنندراج ) ( برهان ). سجاوند معرب آن است. ( رشیدی ). شهرکی است فرو بر دامن کوه نهاده و او را حصاری است محکم و جایی بسیار گشت و بزر است. ( حدود العالم ): نشیمن گرفت از سگاوند کوه.اسدی ( از رشیدی ).
فرهنگ فارسی
۱- یکی از شهرستان عمده بامیان. در حدود العالم [[ در سخن اندرناحیت حدود خراسان و شهرهای ری ]] آمده ( بکوشش دکتر منوچهر ستوده ص ۱٠۴ ): (( استاخ سکاوند دو شهرک اندخره بر دامن کوه نهاده. سکاوند را حصاریست محکم و جایی با بسیار کشت و برزست. ) ) ۲- کوهی است نزدیک سیستان. نام کوهی است نزدیک سیستان و معرب آن سجاوند است و شجاوند هم آمده است.