سرجوقه

لغت نامه دهخدا

سرجوقه. [ س َ ق َ / ق ِ ] ( اِ مرکب ) رجوع به سرجوخه شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تاروت فال تاروت فال اعداد فال اعداد فال اوراکل فال اوراکل