دارکی

لغت نامه دهخدا

دارکی. [ رَ ] ( اِخ ) عبدالعزیزبن عبداﷲبن محمدبن عبدالعزیز. کنیه او ابوالقاسم شهرت او دارکی و از بزرگان فقهای شافعی بود. فقه را از ابواسحاق مروزی و حدیث را از جد مادری خود حسن بن محمد دارکی آموخت. و سپس به بغداد رفت و بتدریس پرداخت. در گذشت او را در سال 375هَ. ق. در بغداد نوشته اند. ( از ریحانة الادب ج 2 ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چای فال چای فال چوب فال چوب فال ورق فال ورق فال انبیا فال انبیا