خرمای هندی

لغت نامه دهخدا

خرمای هندی. [ خ ُ ی ِ هَِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خرمای هندو. اربه. اربو. تمر هندی. ( یادداشت بخط مؤلف ). مُقْل ، دَوْم. ( محمودبن عمر ) : جابرسری ، دهیست [ به هندوستان ] آبادان و با نعمت بسیار و اندر وی خرمای هندی و خیارشنبر بسیار است. ( حدود العالم ). اما اگر بیمار را طبع خشک و حرارت به افراط باشد بعوض جلاب و ماءالعسل خرمای هندی با جلاب آمیخته باید دادن. ( ذخیره خوارزمشاهی ).

فرهنگ فارسی

خرمای هندو اربه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال رابطه فال رابطه فال تک نیت فال تک نیت فال تاروت فال تاروت