حق کشی

لغت نامه دهخدا

حق کشی. [ ح َ ک ُ] ( حامص مرکب ) پایمال کردن حق با علم بحقانیت آن.

فرهنگ فارسی

پایمال کردن حق
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تماس فال تماس فال درخت فال درخت فال تاروت فال تاروت فال اوراکل فال اوراکل