جفتک انداختن

لغت نامه دهخدا

جفتک انداختن. [ ج ُ ت َ اَ ت َ ] ( مص مرکب ) جفته انداختن. لگد پراندن. از پشت با دو پا لگد پرانیدن. لگد زدن. آلیزیدن. رکل. اسکیزه. اسکیزیدن. || مخالفت کردن. ( فرهنگ عامیانه ). || بدرفتاری کردن. بدلعابی کردن. ( فرهنگ عوام ). || دیر پذیرفتن. سخت قبول کردن چیزی را و دردسر ایجاد کردن.

فرهنگ فارسی

جفته انداختن لگد پراندن از پشت با دو پا لگد پرانیدن یا مخالفت کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال ارمنی فال ارمنی فال عشق فال عشق فال اوراکل فال اوراکل