جائل

لغت نامه دهخدا

جائل. [ ءِ ] ( ع ص ) از: جوله. جولان زننده. جولان کننده. رجوع به جوله شود.

فرهنگ فارسی

جولان زننده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نخود فال نخود فال ای چینگ فال ای چینگ فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال احساس فال احساس