بنجاق

فرهنگ معین

(بُ ) [ تر. ] = بنجق . بنجوق : ۱ - (اِ. ) حلقه ها، گوی های الوان . ۲ - قطعات شیشه ای ک ه برای زینت اسبان و استران به کار رود. ۳ - (ص . ) اسب زینت شده با بنجاق .

فرهنگ عمید

۱. قباله، قبالۀ ملک.
۲. سند کهنه و قدیمی.

فرهنگ فارسی

قباله، قباله ملک، سندکهنه وقدیمی
( اسم ) هر نوع سند راجع بمالکیت یا نقل و انتقالات قبلی در مورد مالی که فعلا مورد معامله قرار میگیرد قبال. ملک سند قدیمی .

ویکی واژه

بنج
بنجوق:
حلقه‌ها، گوی‌های الوان.
قطعات شیشه‌ای ک ه برای زینت اسبان و استران به کار رود.
اسب زینت شده با بنجا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال شمع فال شمع فال فرشتگان فال فرشتگان استخاره کن استخاره کن