( باهیة ) باهیة. [ ی َ ] ( ع ص ) مؤنث باهی. خالی. - بئر باهیة ؛ چاه فراخ دهن. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). و رجوع به باهی شود. باهیة. [ ی َ ] ( اِخ ) نام زنی از متعبدات به روایت روض الریاحین. ولی نام این زن در شدالازار راهبة آمده است. و رجوع به شدالازار ص 34 شود.