اکهی

لغت نامه دهخدا

اکهی. [ اَ ها ] ( ع ص ) مردی که به روی او کلف باشد. || گنده دهن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || بددل سست. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). بددل. ( مهذب الاسماء ). ترسوی ناتوان. ( از اقرب الموارد ). || سنگ بی شکاف و بی رخنه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || ( اِخ ) صخرة اکهی ؛ نام کوهی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

مردی که به روی او کلف باشد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چوب فال چوب فال قهوه فال قهوه فال لنورماند فال لنورماند فال تک نیت فال تک نیت