افکنده شدن

لغت نامه دهخدا

افکنده شدن. [ اَ ک َ دَ / دِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب )فکنده شدن. افتاده شدن. از پای درآمدن :
فکندش بیک زخم گردن ز کفت
چو افکنده شد دست عذرا گرفت.عنصری.

فرهنگ فارسی

افتاده شدن از پای در آمدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم