استجه

لغت نامه دهخدا

استجه. [ اَ ت ِ ج َ ] ( اِخ ) شهری به اسپانیا. ( نخبة الدهردمشقی ص 242 ). ناحیه ای از اندلس متصل بتوابع ریة، بین قبله و مغرب قرطبه ، بالای نهر غرناطه. ( مراصد الاطلاع ). نام شهری به اسپانیا میان قبره و اشونه. ( ابن جبیر ). شهری از اعمال قرطبه. ( نفخ الطیب ). رجوع به روضات الجنات ص 65 و نزهة القلوب ص 3 و ص 265 و الحلل السندسیّه ج 1 ص 40، 74، 132، 133، 134، 205، 234 شود:
فانصرف الامیر من غزاته
و قد شفاه اﷲ من عداته
و قبلها ماخضعت و اذعنت
استجة و طالما قد صنعت
و بعدها مدینة الصنجیل
مااذعنت للصارم الصقیل.( عقدالفرید چ محمد سعید العریان ج 5 ص 265 ).

فرهنگ فارسی

شهری باسپانیا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مکعب فال مکعب فال کارت فال کارت فال قهوه فال قهوه فال پی ام سی فال پی ام سی