اجیده

لغت نامه دهخدا

( آجیده ) آجیده. [ دَ / دِ ] ( ن مف ، اِ ) آجده. آژده. نگنده. و گیوه آجیده آن است که کف آن رااز برون سوی با ریسمان محکم ، خانه خانه بافته باشند. || نوعی از بخیه کوتاهتر از کوک و شلال.
- آجیده سوهان ؛ درشتیها و ناهمواریهای روی سوهان.

فرهنگ معین

( آجیده ) (دِ )۱ - (ص مف . ) خلانیده ، سوزن فرو برده . ۲ - ( اِ. ) بخیه ، ناهمواری های سطح چیزی .

فرهنگ عمید

( آجیده ) ۱. فروکرده شده.
۲. بخیه.
۳. ناهمواری های سطح چیزی مثل ناهمواری سوهان.

فرهنگ فارسی

( آجیده ) ۱ - خلانیدن سوزن فرو برده. ۲ - ( اسم ) نوعی دوخت جامه و پای پوش که فاصل. فرو بردن سوزنها از بخیه قدری بیشتر باشد.
آژده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال رابطه فال رابطه فال تاروت فال تاروت فال اوراکل فال اوراکل