اجرار

لغت نامه دهخدا

اجرار. [ اِ ] ( ع مص ) کفانیدن زبان شتربچه تا شیر نخورد. ( منتهی الارب ). بچه شتر را زبان شکافتن تا شیر نخورد. || قرض را تأخیر کردن. دیرتر ستاندن دین. مهلت دادن در ادای دین : اجرّه الدین. ( منتهی الارب ). || تبعیت کردن در سرور و اغانی : اجرّ فلاناًاغانیه. ( منتهی الارب ). || نیزه در نیزه زده گذاشتن. نیزه در مطعون بگذاشتن. ( زوزنی ) ( تاج المصادر ): اجرّه ؛ نیزه زد و گذاشت آن را در زخم که می کشد آنرا. ( منتهی الارب ). || نشخوار کردن شتر. || اجرّه رَسنه ؛ بگذاشت او را تا هرچه خواهد کند. ( منتهی الارب ). افسار کسی را بسر خود او زدن.

فرهنگ فارسی

بچه شتر را زبان شکافتن تا شیر نخورد قرض را تاخیر کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم