اجاغ

لغت نامه دهخدا

اجاغ. [ اُ ] ( ترکی ، اِ ) اجاق :
در گلستان بی تخلف مشربان از بهر طبخ
بر کنار جو بهر گامی اجاغی بسته اند.سنجر کاشی.ز شمع بزمش آگه نیست واله لیک می بیند
پر پروانه جای هیمه سوزان در اجاغ او.واله هروی.

فرهنگ فارسی

اجاق
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چوب فال چوب فال لنورماند فال لنورماند فال مکعب فال مکعب فال قهوه فال قهوه