ابوعبد

لغت نامه دهخدا

ابوعبد. [ اَ ع َ ] ( اِخ ) الریاحی. مملوک. او را سی ورقه شعر است. ( ابن الندیم ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم