ابن العماد

لغت نامه دهخدا

ابن العماد. [ اِ نُل ْ ع ِ] ( اِخ ) شهاب الدین ابوالعباس احمدبن عمادبن محمدبن یوسف اقفهسی شافعی. او راست : کتابی التعقبات علی المهمات و آن تخطئه گونه ای است بر کتاب المهمات عبدالرحیم بن حسن اسنوی و ابن عماد گوید من این کتاب نزد مصنف او بخواندم. کتاب القول التام فی احکام المأموم والامام. کتاب کشف الاسرار عما خفی عن فهم الافکار، و غیره. حاجی خلیفه وفات او را به سال 808 هَ.ق. گفته است.
ابن العماد. [ اِ نُل ْ ع ِ ] ( اِخ )ابوالفلاح عبدالحی بن عمادالدین احمد صالحی. مولد او به سال 1032 هَ.ق. و وفات در سنه 1089 در مکه مکرمه بوده است. او راست : کتاب شذرات الذهب فی اخبار من ذهب و آن یکی از بهترین کتب اخبار رجال طبقات اسلام است که از آغاز هجرت شروع و به سال 1000 ختم میشود.

فرهنگ فارسی

اوراست کتاب شذرات الذهب فی اخبار من ذهب
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال تاروت فال تاروت فال احساس فال احساس فال اعداد فال اعداد