ابدستی

لغت نامه دهخدا

( آبدستی ) آبدستی. [ دَ ] ( حامص مرکب ) مهارت. چابکی. تندی در کار. لطافت و نازکی در صنعت :
به نقاشی ز مانی مژده داده
به رسامی ز اقلیدس زیاده
چنان در لطف بودش آبدستی
که بر آب از لطافت نقش بستی.نظامی.

فرهنگ معین

( آبدستی ) (دَ ) (ص . ) چابکی ، مهارت .

فرهنگ عمید

( آب دستی ) چابکی و تردستی در کار، مهارت: چنان در لطف بودش آب دستی / که بر آب از لطافت نقش بستی (نظامی۲: ۱۲۸ ).

فرهنگ فارسی

( آبدستی ) مهارت چابکی تردستی .
مهارت چابکی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم