( مفزعة ) مفزعة. [ م َ زَ ع َ ] ( ع اِ ) پناه جای. مفزع. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ملجاء. پناه جای. مذکر و مؤنث و واحد و تثنیه و جمع درآن یکسان است. ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || آنچه از وی یا از جهت وی ترسیده شود. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). آنچه از وی ترسند یا آنچه از جهت وی ترسند. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). مفزعة. [ م ُ زِ ع َ ] ( ع ص ) تأنیث مفزع. ترساننده. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به مفزع شود. - احلام مفزعة ؛ خوابهای هراسناک. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).