مضم

لغت نامه دهخدا

مضم. [ م َ ض َم م ] ( ع اِ ) جای ضمیمه شدن. جای پیوستن : و از چند مخارم که از سم خیاط و مضم قماط تنگ تر بود بگذشتند. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 338 ).

فرهنگ فارسی

جای ضمیمه شدن جای پیوستن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال میلادی فال میلادی فال لنورماند فال لنورماند فال احساس فال احساس فال نخود فال نخود