مرجعه

لغت نامه دهخدا

( مرجعة ) مرجعة. [ م َ ج ِ ع َ ] ( ع مص ) بازگشتن . ( منتهی الارب ). انصراف. بازگردیدن. رجوع. مرجِع. رجعی. رجعان. ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). رجع. مقابل. ذهاب. ( از متن اللغة ). رجوع به رجوع شود.
مرجعة. [ م ُ ج ِ ع َ ] ( ع ص ) سفرة مرجعة؛ که در آن ثواب و عاقبت نیک باشد. ( از منتهی الارب ) ( از متن اللغة ).

فرهنگ فارسی

که در آن ثواب نیک باشد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نخود فال نخود فال تاروت فال تاروت فال چای فال چای فال کارت فال کارت