مدراس

لغت نامه دهخدا

مدراس. [ م ِ ] ( ع اِ ) خانه ای که در آن تدریس شود. مدرسة. ( از متن اللغة ). آنجا که یهود توراة درس کنند. ( السامی ). جای درس قرآن و از آن است مدراس یهود. ( منتهی الارب ). خانه ای که در آن تورات تدریس شود. ( از اقرب الموارد ). کنیس الیهود. ج ، مداریس. ( از متن اللغة ).

فرهنگ فارسی

سید حسن بن اسماعیل بن میر عبدالباقی قمشه ای از طایفه میر عابدین از سادات طباطبائی و از رجال روحانی و سیاسی دوره مشروطیت و پهلوی ( و. قریه سرابه کچو در اردستان به سال ۱۲۸۷ ه.ق .ف. کاشمر ۲۶ رمضان ۱۳۵۷ ه.ق .مطابق با ۲۳ آذرماه ۱۳۱۶ خورشیدی ) . در سن ۱۶ سالگی بجهت تحصیل به اصفهان رفت سیزده سال در اصفهان مشغول تحصیل بود سپس به عتبات رفت و محضر علمای بزرگ نجف را درک نمود. آنگاه باصفهان بازگشت و بتدریس پرداخت . در دوره دوم مجلس و ادوار بعد نماینده بود. با سلیمان میرزا و یاران وی از تهران مهاجرت کرد و سپس به تهران بازگشت . در ۱۳٠۵ ه.ش .در کوچه پشت مسجد سپهسالار بدو سوئ قصد شد ولی بسلامت رست . و بالاخره در ۱۳۱۶ ه.ش . بدستور حکومت پهلوی به شهادت رسید .
خانه ای که در آن تدریس شود
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال میلادی فال میلادی فال امروز فال امروز فال نخود فال نخود فال حافظ فال حافظ