لغت نامه دهخدا لاحج. [ ح ِ ] ( اِخ ) جایگاهی است از نواحی مکه : ارقت ُ لب-رق لاح فی بطن لاحج و ارّقنی ذکرالملیحةو الذکرو نامت و لم ارقد لهمی و شقوتی و لیست بما القاه فی حبها تدری.معجم البلدان.لاحج. [ ح ِ ] ( اِخ ) از قراء صنعاست به یمن. ( معجم البلدان ).