لاحج

لغت نامه دهخدا

لاحج. [ ح ِ ] ( اِخ ) جایگاهی است از نواحی مکه :
ارقت ُ لب-رق لاح فی بطن لاحج
و ارّقنی ذکرالملیحةو الذکر
و نامت و لم ارقد لهمی و شقوتی
و لیست بما القاه فی حبها تدری.معجم البلدان.
لاحج. [ ح ِ ] ( اِخ ) از قراء صنعاست به یمن. ( معجم البلدان ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم