قویق

لغت نامه دهخدا

قویق. [ ] ( اِخ ) ابوالحسن. نام رودی نزدیک حلب . ( یادداشت بخط مؤلف ).

فرهنگ فارسی

یا ابوالحسن نام رودی نزدیک حلب
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال زندگی فال زندگی فال لنورماند فال لنورماند فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال چای فال چای