لغت نامه دهخدا
قوشه بلاغ. [ ق ُ ش َ ب ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان احمدآباد بخش تکاب شهرستان مراغه ، سکنه آن 438 تن. آب آن از چشمه سارها. محصول آن غلات ، بادام ، حبوب و کرچک. شغل اهالی زراعت ، گله داری و صنایع دستی زنان گلیم بافی است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
قوشه بلاغ. [ ق ُ ش َ ب ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان به به جیک شهرستان ماکو، سکنه آن 304 تن. آب آن از چشمه. محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت ، گله داری و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است. راه ارابه رو و اتومبیل رو دارد. این ده در دو محل بفاصله 5هزار گز بنام قوشه بلاغ بالا و پائین مشهور است. سکنه قوشه بلاغ پائین 56 تن میباشد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
قوشه بلاغ. [ ق ُ ش َ ب ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر. سکنه آن 74 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا گلیم بافی است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
قوشه بلاغ. [ ق ُ ش َ ب ُ ] ( اِخ ) دهی است ازدهستان قوریچای بخش قره آغاج شهرستان مراغه ، سکنه آن 189 تن. آب آن از چشمه. محصول آن غلات ، نخود و بزرک. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).