قوات

لغت نامه دهخدا

قوات. [ ق ُ ] ( ع اِ ) قوت. ( منتهی الارب ). خورش به اندازه قوام بدن. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). المسکة من الرزق. ( اقرب الموارد ). رجوع به قوت شود.
قوات. [ ق ُوْ وا ] ( ع اِ ) ج ِ قُوَّة. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). بمعنی توانایی. ( آنندراج ). رجوع به قوة و قوت شود.

فرهنگ فارسی

بمعنی توانایی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تماس فال تماس فال نخود فال نخود فال لنورماند فال لنورماند فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی